سخنانی دلنشین از جنس دلتنگی

سفیر سیمرغ، وبلاگ تخصصی ادبیات فارسی

سخنانی دلنشین از جنس دلتنگی


پیرمرد همسایه آلزایمر دارد …

دیروز زیادی شلوغش کرده بودند
او فقط فراموش کرده بود
از خواب بیدار شود …!        ز
نده یاد حسین پناهی

*******************************

KamYab.Ir | کمیاب‌ترین های وب فارسی

عادت ندارم درد دلم را ،
به همه کس بگویم ..! ! !
پس خاکش میکنم زیر چهره ی خندانم.. ،
تا همه فکر کنند . . .
نه دردی دارم و نه قلبی

*******************************

دلتنگم،
مثل مادر بی سوادی
که دلش هوای بچه اش را کرده
ولی بلد نیست شماره اش را بگیره.

*******************************

KamYab.Ir | کمیاب‌ترین های وب فارسی

گنجشک می خندید به اینکه چرا هر روز
بی هیچ پولی برایش دانه می پاشم…
من می گریستم به اینکه حتی او هم
محبت مرا از سادگی ام می پندارد…

*******************************

انسان های بزرگ دو دل دارند :
دلی که درد می کشد و پنهان است و دلی که می خندد و آشکار است …
پروفسور محمود حسابی

*******************************

KamYab.Ir | کمیاب‌ترین های وب فارسی

دست های کوچکش
به زور به شیشه های ماشین شاسی بلند حاجی می رسد
التماس می کند : آقا… آقا ” دعا ” می خری؟
و حاجی بی اعتنا تسبیح دانه درشتش را می گرداند
و برای فرج آقا ” دعا ” می کند….

*******************************

کودکی با پای برهنه بر روی برفها ایستاده بود و به ویترین فروشگاهی نگاه می کرد.

 

زنی در حال عبور او را دید، او را به داخل فروشگاه برد و برایش لباس و کفش خرید و گفت: مواظب خودت باش.

 

کودک پرسید:ببخشید خانم شما خدا هستید؟

زن لبخند زد و پاسخ داد: نه من فقط یکی از بنده های خدا هستم.
کودک گفت: می دانستم با او نسبتی داری!!!

*******************************

KamYab.Ir | کمیاب‌ترین های وب فارسی

در “نقاشی هایم” تنهاییم را پنهان می کنم…
در “دلم” دلتنگی ام را…
در “سکوتم” حرف های نگفته ام را…
در “لبخندم” غصه هایم را…

*******************************

دل من…
چه خردساااااال است !!!
ساده می نگرد !
ساده می خندد !
ساده می پوشد !
دل من…
از تبار دیوارهای کاهگلی است!!!
ساده می افتد !
ساده می شکند !
ساده می میرد !
ساااااااااااااا ­ااااااااده

*******************************

قند خون مادر بالاست
دلش اما همیشه شور می زند برای ما

*******************************

KamYab.Ir | کمیاب‌ترین های وب فارسی

پسر گرسنه اش می شود ، شتابان به طرف یخچال می رود در یخچال را باز می کند
عرق شرم …بر پیشانی پدر می نشیند
پسرک این را می داند
دست می برد بطری آب را بر می دارد
… کمی آب در لیوان می ریزد
صدایش را بلند می کند ، ” چقدر تشنه بودم ”
پدر این را می داند پسر کوچولو اش چقدر بزرگ شده است …

*******************************

 

توی یه جمعی یه پیرمردی خواست سلامتی بده گفت :
می خورم به سلامتی ۲ بوسه !!
بعد همه خندیدن و هم همه شد و پرسیدن حالا بگو کدوم ۲ بوسه ؟!!
گفت :
اولیش اون بوسه ای که مادر بر گونه بچه تازه متولد شده میزنه و بچه نمی فهمه !

دومیش اون بوسه ای که بچه بر گونه مادر فوت شدش میزنه و مادرش متوجه نمیشه ….

*********************

KamYab.Ir | کمیاب‌ترین های وب فارسی

 شبیه برگ پاییزی ، پس از تو قسمت بادم.خداحافظ ،

ولی هرگز نخواهی رفت از یادم.خداحافظ

، و این یعنی در اندوه تو می میرم.در این تنهایی مطلق ،

که می بندد به زنجیرم.

و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد

و برف نا امیدی بر سرم یکریز می بارد

.چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم

 





:: موضوعات مرتبط: متن ادبی، ،
:: برچسب‌ها: دلتنگی, جملات زیبا,
نويسنده : ....